دلتنگی های من و اون غریبه
دلتنگی های من تو هستی که میدانی و خبر نداری
تقدیم به تمام سرطانی هایی که در این وانفسای هزینه ها هنوز امیدشان پابرجاست شنیدم سینه ات یک درد داری گهی آشفته و دل درد داری شنیدم سینه ات گاهی حجیم است که گه گاهی شده سر درد داری از اینجا تا بدان جا بی قراری شنیدم ترس داری لرز داری تو را ترسانده این درد عجیبت توفکر آخر این راز داری بکش بیرون رها کن خویشتن را میازار حال خود امروز داری من وتو لحظه ای ادراک داریم به دیدار دوبارم خودبگو ایمان داری؟ همه کس رفتنی مانده که داریم نگو برمن که عمر نوح داری ساده گویم که خدای راز داریم که درمانش ز اوست همراز داری خودش خواهم گشاید عقده هایت ببینی روز دیگر از خودت احساس داری نظرات شما عزیزان: شنبه 3 آبان 1393برچسب:, :: 22:45 :: نويسنده : هادی
نويسندگان |
||
![]() |