دلتنگی های من و اون غریبه
دلتنگی های من تو هستی که میدانی و خبر نداری
هر كی اومد پیش من یه ذره جاتو نگرفت....هیچ ادایی جای اون نازو اداتو نگرفت....پیش هر نقاشی رفتم تو رو نقاشی كنه،روی هر بومی زدم رنگ چشاتو نگرفت...
پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 1:9 :: نويسنده : هادی چرا کسی به من نگفت زبر باران نمی توان ستاره دید؟ تاکه من به هر چشمک هواپیما ستاره جان نگویم و از جواب ندادنش دلگیر نشوم که فراموشم کرده میدانم اینها همه بهانه ایست برای گول زدن خودم من که میدانم بازیم دادی درفکرم نبودی وکنارم گذاشتی ولی من هنوز در فکرت هستم بازیت ندادم کنارت نگذاشتم بدان هنوز منتظرت هستم چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:, :: 19:47 :: نويسنده : هادی
نويسندگان |
||
|