دلتنگی های من و اون غریبه
دلتنگی های من تو هستی که میدانی و خبر نداری
صدای مرا از من بشنو
از ضربان قلبم
از هق هق نفسهام
از لرزش دستهایی كه در آغوشت گرفته
از حس زیبایی که چشمانم به تو مینگرد
از آشوب دلی که انتظار دیدارت را میکشد
این منم که برایت تب میکنم ومیلرزم
چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, :: 11:13 :: نويسنده : هادی روزی که توی جمع فریاد زدی عزیزتم . میدانستم خیلی ها شنیدند. دیدم خیلی ها نگات کردند. نترسیدم از نگاهها آهها و نداها . چیزی که مرا لرزاند خنده های تو برای دیگری بود. چیزی که مرا خشکاند اشکهایت برای نبودن من و بودن دیگری بود. پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:, :: 11:53 :: نويسنده : هادی
نويسندگان |
||
|